تقسیم فلسفه معاصر به تحلیلی و قاره ای
نویسندگان
چکیده
اوایل قرن بیستم در زمانی که دیگر گرایش های فلسفی رو به رشد بودند، دو جریان فلسفی مهم پدید آمد و به سرعت بر فضای فکری حاکم شد: فلسفه تحلیلی و فلسفه قاره ای. برجستگی این دو سنت سبب شده است که فلسفه معاصر در معروفترین طبقه بندی، به تحلیلی- قاره ای تقسیم شود اما این تقسیم، مسائلی از این دست را پیش آورده است: آیا این تقسیم جامع و مانع است و می تواند همه گرایش های فلسفی معاصر را در بر بگیرد؟ چه ویژگی هایی این دو سنت را از هم متمایز می کند؟ این تقسیم تا چه حد بر تلقی جغرافیایی- زبانی استوار است و چه کاستی هایی در این تلقی وجود دارد؟ در این مقاله پس از توضیح نسبت میان فلسفه تحلیلی و فلسفه قاره ای، برخی از تلاش هایی که برای توجیه این تقسیم صورت گرفته است، مورد بررسی قرار می گیرد.
منابع مشابه
تقسیم فلسفه معاصر به تحلیلی و قارهای
اوایل قرن بیستم در زمانی که دیگر گرایشهای فلسفی رو به رشد بودند، دو جریان فلسفی مهم پدید آمد و به سرعت بر فضای فکری حاکم شد: فلسفه تحلیلی و فلسفه قارهای. برجستگی این دو سنت سبب شده است که فلسفه معاصر در معروفترین طبقهبندی، به تحلیلی- قارهای تقسیم شود اما این تقسیم، مسائلی از این دست را پیش آورده است: آیا این تقسیم جامع و مانع است و میتواند همه گرایشهای فلسفی معاصر را در بر بگیرد؟ چه ویژگی...
متن کاملفلسفه ی قاره ای و تأثیر آن بر فلسفه ی تعلیم و تربیت
فلسفهی قارّهای نامی است که در عصر حاضر، بر یکی از دو بینش فلسفی غالب در مغرب زمین بنا نهاده شده است و این نامگذاری بدان جهت است که این دیدگاه عمدتاً در قارهی اروپا و در تفسیری دقیقتر، در کشورهای غیر انگلیسیزبان، مانند فرانسه و آلمان رشد یافته است. فلسفهی قارّهای به مباحث وجودی، اخلاقی، اجتماعی و به طور کلی، موضوعات انسانشناختی میپردازد و در همین مباحث و موضوعات، بر فلسفهی تعلیم و تربیت...
متن کاملماهیت فرهنگی و اجتماعی زبان در فلسفه های قاره ای و تحلیلی
اگرچه، نظام سازی، متافیزیک ستیزی و تاریخ گرایی، واگرایی دو حوزه بزرگ فلسفی، تحلیلی و قاره ای را سبب شده است، اما می توان زبان را دغدغه مشترک اندیشمندان معاصر این دو جریان دانست. زبانی که، شاخصه خصوصی بودن را وانهاده و درون مایه ای فرهنگی- اجتماعی به خود گرفته است. این در حالی است که حقیقت، با دعاوی تطابق و سازگاری، سر سازش نداشته و در قالب امری بین الاذهانی و برآمده از گفت و گو در دل سنن و فرهن...
متن کاملدگرگونی نظریه های حقیقت در فلسفه های قاره ای و تحلیلی قرن بیستم
فلسفه های قرن بیستم زیر دو عنوان مهم قاره ای و تحلیلی، دسته بندی می شوند. از سوی دیگر، تطابق، انسجام و عمل گرایی، شایع ترین نظریه های مطرح در تبیین کیفیت رابطه ذهن و عین، در قالب نظریه های صدق یا همان حقیقت می باشند. حال، اگر بخواهیم نظریه های حقیقت را در متن دو سنت بزرگ قاره ای و تحلیلی، ارزیابی کنیم، با دو سوال مهم مواجه خواهیم بود: اول اینکه با عنایت به واگراییِ انکارناشدنیِ جغرافیایی، تاریخی ...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
متافیزیکجلد ۵، شماره ۱۵، صفحات ۶۳-۷۶
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023